آیا میتوان طبق احکام هر دین و فرقهای، خدا را پرستید؟ آیا میتوان گفت که اصلِ دینداری؛ صِرف عبادت خدا است حال در هر دین و فرقهای که میخواهد باشد؟
طبق آموزههای دینِ مترقی اسلام و یا هر یک از ادیان آسمانی، نمیتوان گفت که اصل، پرستش خداست؛ حال به هر صورت و هیئت و شکلی که میخواهد باشد. زیرا اگر این چنین بود دیگر وجود شرایع و ادیان مختلف معنا نداشت. درست است که پرستش خداوند یکی از اساسیترین معارف دین است اما باید به گونهای او را پرستید که خود، دستورش را داده است و مورد رضایت او است. در نحوه پرستیدن هم باید طبق فرامین خداوند عمل گردد. اصل رضایت خداوند است. اگر خداوند راضی است که او را بپرستیم برای جلب رضایت خداوند او را میپرستیم. اگر راضی نیست که غیر از او یعنی بت و انسان را بپرستیم، غیر او را نمیپرستیم. سخن امام حسین(ع) در گودی قتلگاه به خداوند این بود که؛ (اِلهی؛ رِضَاً بِرِضَاکَ وَ تَسْلِیمَاً لامْرِکَ، لا مَعْبُودَ سِوَاکَ) (خداوندا؛ راضیام به رضای تو و تسلیم امر تو هستم و خدایی غیر تو نیست) امام حسین(ع) راضی به رضای خداوند و تسلیم امر اوست چون با این گونه به شهادت رسیدن رضایت خداوند حاصل میگردد. لذا زینب کبری(س) میفرماید: (مَا رَایْتُ اِلاّ جَمِیلاً) در کربلا (چیزی جز زیبایی ندیدم) اگر خداوند راضی است که حسینش آن گونه شهید بشود، آن گونه شهید شدن زیباست… .
اگر خداوند به هر نوع عبادتی راضی بود دیگر برای هر قومی دین و شریعتِ مجزایی نمیفرستاد. برای بنی اسرائیل؛ یهودیت و تورات را برای مسیحیان، انجیل و مسیحیت را برای عربها و انسانهای آخرالزمان اسلام و قرآن را. (رَضِیتُ لَکُمُ الاسْلامَ دِینَاً)[۱] رضایت خداوند در این است که اسلام دین مردم باشد و باید نوع پرستش خداوند هم همانند آورندهی دین و شریعت باشد. اگر پیامبر(ص) تنها برای خداوند سجده میکرد نه برای انسان و اشیاء؛ دیگر نباید در اتاق و زمان وارد شدن به فرقهای بر انسان سجده کرد! اگر برای پیامبر(ص) قرآن حجیت تام داشت باید برای ما نیز حجیت تام داشته باشد. اگر دین پیامبر(ص) خمس و زکات دارد چون دستور الهی است که؛ (وَ آتَوا الزَّکَاه)[۲]… باید معتقد به زکات و خمس بود نه یک دهم مال. اگر کسی خمس و زکات که دو فرع از فروع دین اسلام است قبول نداشته باشد رضایت خداوند و رضایت رسول خدا را جلب نکرده است زیرا به کلام خدا و اعجاز پیامبر(ص) عمل نکرده است (بلکه رضایت یک انسان را جلب نموده است)
اگر اصلِ دینداری، صِرف عبادت خداوند بود فی نفسه؛ و کمیت و کیفیتِ ارکان عبادات، اثری در عبادت نداشت دیگر مبطلات وضو، مبطلات نماز، مبطلات روزه… معنا نداشت. همین که بعضی از کارها، برخی از عبادات را باطل میکند معنایش این است که آن عبادت با آن عمل، مقبول و مورد رضایت خداوند نیست. نوشیدن عمدی آب هنگام روزهی واجب مبطل روزه، و حرام است. یعنی خداوند این روزه را و این عبادت را دیگر قبول نمیکند.
خداوند در قرآن شریف میفرماید: (لِکُلِّ جَعَلْنَا مِنْکُمْ شِرْعَهَُ وَ مِنْهَاجَاً)[۳] (برای هر امتی از شما یک شریعت و روشی قرار دادیم) که دیگر امتها نمیتوانند از آن شریعت و منهج استفاده کنند. درست است که نماز و روزه در ادیان گذشته هم بوده است اما به خاطر آن که اسلام دین مستقل و کاملتری است باید احکامش با احکام ادیان گذشته تفاوت داشته باشد. لذا اصل روزه در امم گذشته بوده اما کیفیت آن در اسلام تفاوت دارد. همان گونه که کیفیت و زمان روزه در اسلامِ قبل از جنگ خندق با بعد از جنگ خندق تفاوت دارد چون دستور جدید از جانب خداوند آمد و بر پیامبر(ص) و مسلمانان، دیگر جایز نبود که به صورت کیفیت روزه قبل از جنگ خندق روزه بگیرند بلکه باید طبق آیه ۱۸۷ سوره بقره، به کیفیتِ جدیدِ روزه میگرفتند. و یا مناسک حج در امم گذشته بوده اما کیفیت آن در اسلام تفاوت دارد.
حتی خداوند راضی نشد که قبله مسلمانها و مسیحیها یک مکان باشد با این که هر دو پرستش خداوند بود و برای عبادت خداوند رو به قبله مینمودند اما برای مسلمین که دینشانِ اسلام است قبله مخصوصی قرار داد تا هر مسلمانی تنها به این سمت عبادت کند و اگر به سمت دیگر عبادت نماید خداوند عبادت او را نمیپذیرد. اگر بپذیرد دیگر امر خداوند به تغییر قبله بی معنا و عبث خواهد بود.
در نتیجه، اگرچه تعالیمِ انبیاء، خدا پرستی است اما پیروان هر پیامبری باید تابع همان پیامبر باشند و نمیتوانند طبق دستورات و احکامِ هر دینی غیر از دینشان عمل کنند. چه رسد به فرقهای که ساخته و پرداخته دست بشر است که قطعاً رضایتِ خداوند در آن نیست. خداوند تنها عبادتِ کسانی که تابع انبیاء هستند و طبق احکامِ دین شان (نه فرقهشان) خداوند را عبادت میکنند خواهد پذیرفت. ان شاء الله
و در پایان میگوییم؛ آیا وقتِ آن فرا نرسیده که رضایتِ خالق و پروردگارمان را، با عملِ دقیق به شریعتِ محمد بن عبدالله(ص) جلب نماییم؟!