علت به وجود آمدن یک فرقه چیست؟
علت تشکیل و تأسیس فرقه، دلیلهای گوناگونی دارد که باید مؤسس آن فرقه را به خوبی شناخت و عقیده و انگیزه و هدف او را از تأسیس یک فرقه مورد بررسی قرار داد. اما اجمالاً در جوابِ این سؤالِ شما باید گفت؛ که یکی از علل مشترک به وجود آمدن فرقهها؛ (یعنی علتی که برای همه فرقهها صادق است و تطبیق میکند) ناقص دانستن منبع و سرچشمه دین است.
در حقیقت هر فرقهای که در یهودیت، مسیحیت و یا اسلام ایجاد بشود، آن فرقه و پیروانش در واقع آن ادیان را به کامل بودن قبول ندارند. فرقهای را تأسیس میکنند تا کمبود و نقصان دین را به گمان خودشان جبران کنند. صاحب فرقه و پدید آورندهی فرقه؛ یکی از انگیزههایش این است که چون دینِ اسلام ناقص هست من یک فرقهای را تأسیس میکنم تا نقص و کمبود اسلام را جبران کنم.
اگر مؤسس و پیروان یک فرقه که زیر مجموعه دین اسلام هستند، اسلامِ ناب محمدی(ص) را به طور کامل قبول داشته باشند دیگر نیازی به تأسیس و یا گرایش به فرقه دیگر ندارند. پیرو هر فرقه چون دینِ اسلام را از یک طرف؛ و اشرف مخلوقات یعنی خاتم الانبیاء محمد بن عبدالله(ص) را از طرف دیگر ناقص میداند، لذا از این جهت پیرو یک فرقهای میشود. شریفترین مخلوقات، پیامبر اکرم(ص) است چگونه میشود فردی پیامبر را کنار بگذارد و فلان بن فلان را که یک انسان معمولی است یعنی عصمت ندارد، علم لدنی ندارد، قرآن بر او نازل نشده است، به معراج نرفته است، هیچ معجزهای ندارد… را بپذیرد! حرف و سخن او را ملاک و میزان زندگی و رفتار خود قرار دهد و به حلال و حرام پیامبر(ص) اعتنایی نداشته باشد!
آن افرادی که پیامبر(ص) را ناقص و انسانی معمولی میدانند، قرآنش را با کتاب نثر و شعر یکسان و یا حتی حجیت اشعار را بر کلام خداوند بالاتر میدانند، اسلام را ناقص و ناتمام میانگارند؛ به فرقه دیگر رو میآورند و پیرو فرد دیگر، شعر و فرقه دیگر میگردند! خداوندی که میفرماید: (الْیَوْمَ اَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیکُمْ نِعْمَتِى وَ رَضِیتُ لَکُمُ اِلاسْلامَ دِینَاً)([۱]) (امروز دینتان را کامل کردم و نعمت را بر شما تمام کردم و راضی شدم به این که اسلام دین شما باشد) میفرماید؛ منِ خدا به این راضی شدم که دین شما اسلام باشد اما پیروان فرقهها به رضایتِ خدا، راضی نیستند آنها راضی نیستند که اسلام دینشان باشد. آنها به فرقه دیگری راضی هستند. محمد(ص) قرآن و اسلامش را قبول ندارند؛ که اگر داشتند تابع او میشدند. مگر خداوند نفرمود: (مَا آتَاکُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَ مَا نَهَاکُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوْا)[۲] (هر آنچه که پیامبر(ص) به آن امر کرد اطاعت کنید و هر آنچه نهی کرد انجامش ندهید) چگونه است که امر و نهی پیامبر(ص) مهم نیست، اسلامش اهمیت ندارد… ولی امر و نهی فلان و بن فلان دارای اهمیت است و عینِ وحی مُنزل است؟!
اگر وحی نزد اینان اهمیت داشت؛ این قدر قرآن را خوار و ذلیل نمیکردند! خوار و ذلیل کردن قرآن به عمل نکردن آن است نه به نخواندن آن. این سخن در پاسخ آن شخصی است که میگوید: ما در فلان محلِ عبادت مان قرآن را هم کنار برخی از کتب اشعار میخوانیم. شما در واقع شان قرآن را به دو گونه پایین آورده است؛ اول آن که قرآن، کلام خداوند را که اعجاز است کنار کلام مخلوق، که مثنوی است قرار دادهاید و ثانیاً به قرآن عمل ننمودهاید به جای آن که در مسجد وارد شود و قرآن بخوانید و به آن عمل نمایید، در مکان دیگری وارد شدهاید که هیچ یک از انبیاء و اولیاء آن جا وارد نشده است، آن جا را مورد تأیید قرار ندادهاند بلکه مسلمین را از ورود در آن جا نهی نمودهاند.
در نتیجه؛ در میان ده دلیلی که برای تأسیس فرق میتوان برشمرد؛ یکی از آن علتهایی که فرقه به واسطه آن به وجود میآید آن است که پیروان فرق مختلف، منبع و سرچشمه دین را به صورت کامل قبول ندارند. اگر پیروان فرق خود را مسلمان بدانند؛ مسلمانی که تسلیمِ امرِىفرماید؛ خدا و پیامبر(ص) است؛ (اینان چون خود را نمیخواهند مسلمان بدانند غسلِ اسلام و غسل توبهی اسلام مینمایند) باید به فرامین و تعالیم و آموزههای اسلام عمل نمایند. از صریحِ آیات قرآن و روایات بر میآید که تنها خداوند به دینِ اسلام و انجام فرامیناش و دستورات پیامبر(ص) راضی میشود و به اعتقادِ غیر اسلامِ ناب راضی نمیگردد. خواهرم، قطعاً روزی فرا خواهد رسید که پیروان فرقهها، باید جوابِ این همه بی حرمتیهایی که به پیامبر(ص)، قرآن و اسلامش میکنند را بدهند. آن روز خیلی دور نیست.
[۱]ـ سوره مائده، آیه ۳.