آنتوان شزاندر لوی
آنتوان شزاندر لوی[۱] بنیانگذار شیطانپرستی جدید و نویسنده انجیل شیطانی و سازنده کلیسای شیطان است. او در یازدهم آوریل سال ۱۹۳۰ میلادی در شیکاگو ایالت ایلی نویز آمریکا متولد و به همراه خانوادهاش به سانفرانسیکو عزیمت نموده و تا زمان مرگش در آنجا ساکن شد. نام اصلى وى «هوارد استانتون لوى»[۲] بود. وى در شانزده سالگى خانه را ترک و در سیرکی به تربیت شیر مشغول میشود.
وى در ۳۰ آوریل سال ۱۹۶۶ میلادی در شهر سانفرانسیسکو، رسماً آغاز به تبلیغ و ترویج اندیشه شیطانپرستى نمود.[۳] و همان سال کلیسای شیطان را پایهگذاری کرد و رهبری مراسم دفن، عروسی و… شیطان پرستان را بر عهده گرفت. [۴] او سال ۱۹۶۶ را به عنوان آنوساتانس (سال اول Anno Satanas) سال اول عهد شیطان اعلام کرد. و خود را کاهن اعظم کلیسای شیطان نامید.
او با جمع کردن پیروانش در گروههای سریای به نام «حلقههای جادویی»[۵] با سری تراشیده، در شبهای جمعه، به آنان وعظ شیطانی میکرد. (در خلال همین جلسات بود مایکل آکینو با لوی آشنا شد و پیشنهاد ساخت کلیسای شیطان را به او داد.)
لوی که یک پیانیست بود و تقریباً مشهورترین پیانیست سانفرانسیسکو شده بود، در حد فاصل سالهای ۷۳ ـ ۱۹۷۲ دو کتاب در زمینه شیطان پرستی تحت عناوین «انجیل سیاه» و «فلسفه پرستش شیطان» از خود بر جای گذاشت. [۶] و «انجیل شیطانی» را نیز در سال ۱۹۶۹ منتشر ساخت؛[۷] که بیش از یک میلیون نسخه آن به فروش رفت. [۸] او «جادوی شیطانی» را در سال ۱۹۷۰ و «مناسک شیطانی»[۹] را نیز در سال ۱۹۷۲ نوشت. سه کتاب اخیر، کتاب مقدس کلیسای شیطان میباشد. [۱۰]
آنتوان لوی پس از مطالعه در رشته جرم شناسى در شهر سانفرانسیسکو، مشغول خدمت سربازى شد که از سربازی فرار میکند. لوى در ۱۹۵۰ به عنوان عکاس پلیس جنائی سانفرانسیسکو مشغول به کار شد. به گفته خود لوى، تجربیات همین دوره باعث شد که وی منکر خدا شود. [۱۱]
او در سال ۱۳۵۲ میلادی با «کارول لنسینگ»[۱۲] ازدواج کرد. نتیجه این ازدواج اولین دختر به نام «کلارا لوی» بود. لوی شدیداً شیفته «دایانا هگارتی» شد، فلذا در سال ۱۹۶۰ میلادی لنسینگ را طلاق داد. لوی و دایانا هرگز ازدواج نکردند، اما از روابط جنسیشان در سال ۱۹۶۴ میلادی منجر به تولد دختر دوم لوی به نام «زینا»[۱۳] لوی شد. لوی و هگارتی در اواسط ۱۹۸۰ از هم جدا شدند (نه این ازدواج کرده باشند بلکه دیگر روابط جنسی نداشتند.) و با «بلانچ بارتون»[۱۴] رابطه داشت که نتیجه این روابط پسری به نام سیتن کرنکی لوی[۱۵] بود.
زندگى و جلسات هفتگى لوى در خانه بزرگى معروف به «خانه سیاه»[۱۶] برقرار بود. خانهای که در سال ۱۹۹۱ بعد از محکوم شدن در دعوایى میان او و همسر سومش، دیانا هگارتى، مجبور شد، آن را بفروشد. البته برخی، بحران مالى جهت بازپرداخت بدهی ها را علت فروش خانه سیاه میدانند. [۱۷] زندگى در این خانه، با حیواناتى مانند رتیل، مار، پلنگ و شیری به نام تولگار،[۱۸] توجه بسیارى از مردم عادی را به خود جلب کرده بود. [۱۹]
لوى بعد از آن که کلیساى شیطان را در سال۱۹۶۶ بنا نهاد، چهره مشهور ایالتى و تا حدى از جایگاه ملى نیز برخوردار گردید. اما در دهه ۱۹۷۰ محبوبیت اش را به تدریج از دست می دهد و در سال ۱۹۷۵ به دنبال نزاع با معبد ست، از فضاى عمومى کناره می گیرد. او دوباره در دهه ۱۹۹۰ با آلبومى از موسیقی هاى خود، و عکس هاى زیبایى اندام به عرصه اجتماع باز می گردد. از آلبوم هاى موسیقى وى «شیطان به تعطیلات می رود» نام دارد.
برخی گفتهاند؛ لوى تا زمان مرگ روى کتاب خود با عنوان «شیطان سخن می گوید»[۲۰] کار می کرد. این کتاب در سال ۱۹۸۸ با مقدمه اى از اسقف اعظم کلیساى شیطان، مرلین منسن به چاپ رسید.[۲۱]
او هم چنین هنرپیشه و مشاور بسیاری از فیلمهای هالیوود در ژانر وحشت بود. وی در فیلم بچه رزماری، در سال ۱۹۶۸ نقش شیطان، تنها در ۳ ثانیه بازی کرد.
در سال ۱۹۹۰ دختر کوچک او «زینا»، در انظار عموم از پدرش دوری می جوید و به راهبه کلیساى رقیب یعنى معبد ست مبدل می شود. زینا، پدرش را دروغگو و غیر قابل اعتماد، و حوادث زندگى او را سراسر دروغ می خواند.[۲۲]
آنتوان لوى در شب هالوین،[۲۳] ـ ۳۱ اکتبر ـ سال ۱۹۹۷ بر اثر بیماری تورم ریه در بیمارستان سنت ماری سانفرانسیسکو مرد و مخفیانه در یک مراسمی، جسدش را سوزاندند و خاکسترش را بین وراث تقسیم کردند تا قدرت شیطانی او بین ورثهها تقسیم شود. مرگ لوی، مهمترین حادثه در تاریخ کلیساى شیطان بود. کلیساى شیطان از این زمان رو به افول نهاد و از شهرتش کاسته شد.
ادامه مطالب در مورد آنتوان شزندر لوی در کتاب «سایه باوران» تألیف دکتر دریاکناری
[۱] Anton Szandor LaVey.
[۲] Havard Estantun LaVey.
[۳] فصلنامه قبسات، شماره ۵، ص ۲۱۸.
[۴]Lewis, James R. and Jesper Aagaard Petersen, Controversial new religions, Oxford University Press, 2004, p 427.
[۵]Magic Circle.
[۶] فصلنامه قبسات، شماره ۵، ص ۲۱۸.
[۷] ۱۹۷۲ هم در برخی از منابع ذکر شده است. نظیر جزوه مرلین منسن شیطان مدرن، که به صورت محرمانه دفتر هنر و ادبیات در صفحه ۵۷ منتشر کرده است.
[۸] طالبی، باقر؛ مقاله «کلیسای شیطان»، مجله معارف، بهمن و اسفند ۱۳۸۲، شماره ۱۷، ص ۳۵.
[۹]The Satanic Rituals.
[۱۰] همان، ص ۳۴.
[۱۱] نقد و بررسی فرقه شیطان پرستی، ص ۲۸.
[۱۲] Carole Lansing.
[۱۳]Zeena.
[۱۴] Blanche Barton.
[۱۵] Satn Xerxes Canacki LaveY.
[۱۶]Black House.
[۱۷] مقاله «کلیسای شیطان»، ص ۳۶٫ جهان تاریک، ص ۵۲.
[۱۸] Tolgare.
[۱۹] نقد و بررسی فرقه شیطان پرستی، ص ۲۷٫ جهان تاریک، ص ۵۰.
[۲۱]www.en.wikipedia.org/wiki/Anton_Szandor_LaVey#Books_by_LaVey
[۲۲] نقد و بررسی فرقه شیطان پرستی، ص ۲۸.
[۲۳] «هالوین» Halloween به معنای (شب همه مقدسین) یکی از جشنهای سنتی غرب است که مراسم آن در شب ۳۱ اکتبر (نهم آبان) برگزار میشود. بسیاری از افراد در این شب لباسهای عجیب و غیر مرسوم میپوشند و کودکان برای جمعآوری نبات و آجیل به در خانه دیگران میروند. جشن هالوین بیشتر در کشورهای آمریکا، ایرلند، اسکاتلند و کانادا مرسوم است. این جشن را مهاجران ایرلندی و اسکاتلندی در سده نوزدهم با خود به قاره آمریکا آوردند. یکی از نمادهای هالوین یک کدوتنبل توخالی است که برای آن دهان و چشم به صورتی ترسناک درآورده شده و با روشن کردن شمع در درون کدوتنبل به آن جلوهای ترسناک داده میشود… .
تمام مطالبتون خوب هستند
عالی….
عالی….
ممنون از این پست
تشکر
besyar aali bood