خدا در تورات
«قسمت دوم»
….در تورات تحریف شده یهودیان آمده است که خداوند اولین پیامی که به هوشع پیغمبر بنی اسرائیل میدهد این است که با یک زن فاحشه ازدواج کند تا آن زن از مردان دیگر برای هوشع فرزند بزاید! عملی که در تمامی ادیان بشری مذموم شمرده میشود تا چه رسد به ادیان الهی!
«اولین پیامی که خداوند به هوشع داد این بود:
برو و با زنی فاحشه ازدواج کن تا آن زن از مردانی دیگر بچههایی برای تو بزاید… پس هوشع با گومر دختر دبلایم ازدواج کرد و گومر حامله شده، پسری برایش زایید. آنگاه خداوند فرمود: نام این پسر را یزرعیل بگذار… .» [۸]
در کتاب حزقیال نبی در تورات آمده است که خداوند به حزقیال نبی دستور میدهد تا ۳۹۰ روز نان روزانهاش را با مدفوع انسانی نجس کند و بخورد تا کفاره گناهان قوم باشد! در واقع مجازات غیر مجرم برای جرم عدهای دیگر!
«آن گاه بر پهلوی چپ خود دراز بکش و برای مدت سیصد و نود روز در همان حال بمان. من گناه اسرائیل را بر تو میگذارم و در طول این مدت برای گناه آنان، متحمل رنج خواهی شد. برای هر سال مجازات اسرائیل، یک روز دراز خواهی کشید. بعد از این مدت، برگرد و چهل روز بر پهلوی راست خود بخواب و برای گناهان یهودا متحمل رنج شود. برای هر سال مجازات یهودا یک روز دراز خواهی کشید… .
در طی آن سیصد و نود روز اول که بر پهلوی چپت میخوابی، خوراک تو، نانی تهیه شده از آرد گندم، جو، باقلا، عدس و ارزن باشد. آنها را در یک ظرف با هم مخلوط کن و از آن، نان بپز. نان را جیره بندی خواهی کرد و هر روز یک وعده از آن را خواهی خورد، آن هم نه بیشتر از بیست مثقال! روزی دو لیوان آب نیز بیشتر نخواهی نوشید! برای پختن نان، آتش را با مدفوع خشک شده انسان درست خواهی کرد و این کار را در انظار مردم انجام خواهی داد. به همین منوال قوم، اسرائیل، در سرزمینهایی که تبعیدشان میکنم، نان نجس و حرام خواهند خورد… .» [۹]
در تورات پیرامون مدفوع خوردن و ادرار نوشیدن دو آیه شبیه به هم آمده است که این عمل را از اعمال دشمنان خدا میداند. در تورات آمده است:
«فرمانده آشور جواب داد:
مگر سرورم مرا فرستاده است که فقط با شما و پادشاهانتان صحبت کنم؟ مگر مرا نزد این مردمی که روی حصار جمع شدهاند نفرستاده است؟ زیرا آنها هم به سرنوشت شما محکوماند تا از نجاست خود بخورند و از ادرار خود بنوشند!» [۱۰]
و نیز آمده است که خداوند با یعقوب نبی کشتی میگیرد و بر خدا فائق میآید و لقب اسرائیل را که به معنای مقاوم و پیروزه شده است «زیرا در برابر قدرت الهی مقاومت نمود و پیروز شد» را خدا به یعقوب میدهد!
«شبانگاه یعقوب برخاست و دو همسر و کنیزان و یازده فرزند و تمام اموال خود را برداشته، به کنار رود اردون آمد و آنها را از گذرگاه یبوق به آن طرف رود فرستاد و خود در همانجا تنها ماند. سپس مردی به سراغ او آمده، تا سپیده صبح با او کشتی گرفت. وقتی آن مرد دید که نمیتواند بر یعقوب غالب شود، بر بالای ران او ضربهای زد و پای یعقوب صدمه دید.
سپس آن مرد گفت: بگذار بروم، چون سپیده دمیده است. اما یعقوب گفت: تا مرا برکت ندهی نمیگذارم از اینجا بروی.
آن مرد پرسید: نام تو چیست؟
جواب داد: یعقوب.
به او گفت: پس از این نام تو دیگر یعقوب نخواهد بود، بلکه اسرائیل، زیرا نزد خدا و مردم مقاوم بوده و پیروز شدهای.
یعقوب از او پرسید: نام تو چیست؟
آن مرد گفت: چرا نام مرا میپرسی؟ آنگاه یعقوب را در آنجا برکت داد.
یعقوب گفت: در اینجا من خدا را روبرو دیدهام و با این وجود هنوز زنده هستم. پس آن مکان را فنی ئیل(یعنی چهره خدا) نامید.
یعقوب هنگام طلوع آفتاب به راه افتاد. او به خاطر صدمهای که به رانش وارد شده بود، میلنگید.» [۱۱]
در تورات آمده است که خداوند به خاطر ختنه نشدن پسر موسی، او را تعقیب میکند به گونهای که خداوند میخواهد موسی را بکشد تا این که مادر موسی نوهاش را ختنه میکند و خداوند از کشتن موسی صرف نظر میکند!
«پس موسی و خانوادهاش به سوی مصر رهسپار شدند. در بین راه وقتی استراحت میکردند، خداوند بر او ظاهر شد و او را به مرگ تهدید کرد. پس صفوره یک سنگ نیز گرفت و پسرش را ختنه کرد و پوست اضافی را جلو پای موسی انداخت و گفت: به سبب ختنه نکردن پسرت نزدیک بود خودت را به کشتن دهی. بنابراین خدا، از کشتن موسی چشم پوشید.» [۱۲]
خداوند در تورات (تحریف شده) به صراحت میگوید با دو خواهر که هر دو زناکار بودند ازدواج کرده و از آنها بچه داشت، آن دو خواهر که همسران خدا شدند به خدا خیانت کردند و با جوانان دیگری که ظاهری زیبا و خوش اندام داشتند زنا کردند و خداوند به خاطر این عمل آنها، دیگر تحمل نکرد و آنها را کشت!
در تورات در کتاب حزقیال نبی در این باره میخوانیم:
«بار دیگر خداوند با من سخن گفت و فرمود:
ای انسان خاکی، دو خواهر بودند که در جوانی در مصر به زناکاری و روسپیگری کشانده شدند. نام خواهر بزرگتر، اهوله، و نام خواهر کوچکتر اهولیبه بود. این دو خواهر، یکی سامره است و دیگری اورشلیم! من با آن دو ازدواج کردم و آنها برایم پسران و دختران زاییدند. ولی بعد اهوله از من روگرداند و به بتها دل بست و عاشق و دلباخته همسایهاش، قوم آشور شد، چون آنها جوانهایی جذاب و خوش اندام، فرماندهان و سردارانی با لباسهای آبی خوشرنگ و سوارکارانی ماهر بودند. پس، او با آنها که برگزیدهترین مردان آشور بودند زنا کرد، بتهایشان را پرستید و خود را نجس ساخت. علتش این بود که وقتی مصر را ترک گفت، از فاحشگی دست نکشید، بلکه همچون دوران جوانیاش که با مصریها همخواب میشد و زنا میکرد، به هرزگی خود ادامه داد.
پس، من او را به دست آشوریها تسلیم نمودم، به دست کسانی که خدایانشان را این قدر دوست میداشت! ایشان رختهای او را کندند و او را کشتند و بچههایش را برای بردگی با خود بردند. زنان دیگر از سرنوشت او درس عبرت گرفتند و دانستند که به سزای اعمالش رسیده است.
اهولیبه، یعنی اورشلیم، با این که دید بر سر خواهرش چه آمد، اما در هوسرانی و زناکاری از او هم فاسدتر شد. او به همسایه خود قوم آشور، دل بست که مردانی جذاب، خوش اندام و سرداران و سوارکارانی با لباسهای آبی خوشرنگ بودند. دیدم که او نیز آلوده شد و به راه خواهر بزرگترش رفت.
او روز بروز بیشتر در عمق فساد غرق میشد. او مجذوب تصاویری گردید که بر دیوار نقش شده بود، تصاویر سرداران بابلی با لباسهای قرمز، کمربندهای زیبا و کلاههای رنگارنگ! وقتی این تصاویر را دید، شعله عشق بابلیها در دلش زبانه کشید. پس قاصدانی فرستاد و ایشان را نزد خود دعوت کرد. آنها نیز آمده، با او زنا کردند و آن قدر او را بی عصمت و نجس ساختند که سرانجام از ایشان متنفر شد و با ایشان قطع رابطه نمود.
من هم وقتی دیدم که این چنین خود را در اختیار دیگران میگذارد تا با او زنا کنند، از او بیزار شدم، همان گونه که از خواهرش بیزار شده بودم. اما او دوران جوانی و زناکاریهای خود را در مصر بیاد آورد و به فساد و هوسرانی خود افزود و با مردان شهوتران به فسق و فجور پرداخت. بلی، او با حسرت، به فساد و هرزگی خود در مصر میاندیشید، به دورانی که بکارت خود را در اختیار مصریها گذاشت!
حال، ای اهولیبه، خداوند چنین میفرماید:
اینک من همان قومهایی را که عاشقشان بودی و الان از ایشان متنفر شدهای، تحریک خواهم کرد که از هر سو علیه تو گرد آیند. بلی، بابلیها و تمام کلدانی ها از فقود، شوع و قوع، و به همراه ایشان همه آشوریها که جوانانی خوب چهره و والا مقام و چابک سوارند، خواهند آمد. ایشان از شمال با سپاهی آماده، همراه با کالسکهها و عرابهها به جنگ تو خواهند آمد. مردانی که تا دندان مسلح میباشند، از هر سو تو را محاصره خواهند کرد و من تو را به ایشان تسلیم خواهم نمود تا مطابق راه و رسم خودشان، تو را مجازات نمایند. آتش خشم من بر تو شعلهور خواهد شد و خواهم گذاشت با غضب با تو رفتار کنند. آنان بینی و گوشهایت را خواهند برید، بازماندگانت را خواهند کشت و فرزندانت را به اسارت خواهند برد؛ و هر چه باقی بماند، خواهند سوزاند؛ ایشان رختهایت را خواهند کند و جواهرات زیبایت را به یغما خواهند برد.
آنگاه به هرزگی و زناکاریات که از مصر به ارمغان آوردهای، پایان خواهم داد تا دیگر مشتاق مصر و خدایانش نباشی. زیرا من تو را در چنگ دشمنانت رها خواهم نمود، یعنی در چنگ همان کسانی که از ایشان بیزار و متنفر هستی. آنان با نفرت و کینه، هر چه که داری به زور گرفته، لخت و عریان رهایت خواهند کرد تا رسوایی و زناکاریات بر همه آشکار شود.
تمام این بلاها به این علت بر سرت میآید که خدایان قومهای دیگر را پرستش نمودی و با این کار، خود را نجس و ناپاک ساختی؛ تو راه خواهرت را در پیش گرفتی، بنابراین، من از جام او به تو نیز خواهم نوشانید؛ بلی، از جام بزرگ و عمیق مجازات خواهرت، تو نیز خواهی نوشید و مورد تمسخر و استهزای همه قرار خواهی گرفت، و هم چون مستان، پریشان حال خواهی شد. از جام وحشت و ویرانی مانند خواهرت سامره خواهی نوشید و آن را تا آخرین قطره خواهی آشامید. از آنجا که مرا فراموش کردی و از من روگردان شدی، سزای زناکاریها و گناهانت را خواهی دید!
ای انسان خاکی، اهوله و اهولیبه را محکوم کن! گناهان کثیفشان را اعلام نما! ایشان مرتکب زنا و قتل شدند، بت پرستی کردند، و پسرانی را که برای من زاییده بودند بر قربانگاههای خود قربانی کرده، سوزاندند. علاوه بر این کارها، در همان روز، خانه مرا نجس کردند و روز سبت را بی حرمت ساختند. بلی، در همان روزی که فرزندان خود را برای بتهایشان قربانی کردند، برای عبادت به خانه من آمدند، و با این کار به خانه من بی احترامی و توهین کردند!
این دو خواهر قاصدانی نیز به سرزمینهای دور دست فرستادند تا مردان آنجا را فرا خوانند، یعنی کاهنان و بتهایشان را. هنگامی که آمدند، با استقبال گرم آن دو روبرو شدند. آن دو خواهر، هم چون روسپیان، استحمام کردند، به چشمانشان سرمه کشیدند، و خود را به بهترین زیور آلات آراستند. آنگاه با هم روی رختخواب زیبای قلاب دوزی نشستند و بخور و روغنی را که از آن خانه من بود، بر سفرهای در مقابل خود گذاردند. از آنجا صدای مردان عیاش شنیده میشد، مردانی هرزه، میگسار و بیانگرد؛ آنها النگو به دست ایشان کردند و تاج زیبا بر سرشان گذاردند. با خود گفتم که آیا ایشان رغبت میکنند با این فاحشههای زشت و فرتوت زنا کنند؟ با این حال، ایشان با همان میل و رغبت مردان شهوترانی که پیش فاحشهها میروند، نزد سامره و اورشلیم، این روسپیهای بی حیا رفتند! بنابراین، اشخاص درستکار، آن دو را محکوم خواهند کرد، زیرا زناکارند و دست شان به خون آلوده است.
از این رو، من جماعت بزرگی را علیه ایشان خواهم فرستاد تا ایشان را پریشان ساخته، تاراج نمایند. آن جماعت آنان را سنگسار کرده، با شمشیر خواهند درید؛ پسران و دختران ایشان را خواهند کشت و خانههایشان را خواهند سوزاند. آنگاه در این سرزمین، به هرزگی و زناکاری پایان خواهم داد، تا این درس عبرتی گردد برای آنانی که بت پرستی را دوست میدارند. آن دو خواهر به سزای تمام زناکاریها و بتپرستیهایشان خواهند رسید. آنگاه خواهند دانست که من خداوند میباشم!» [۱۳]
متأسفانه هنگامی که انسان این آیات را از کتاب آسمانی یهودیان میخواند اگر نداند که این کتاب آسمانی است، گمان میکند که یک کتاب سکسی را مطالعه میکند! کتابی که برخی از مسائل جنسی را با کم عفتی مطرح میکند و برخی کلمات را بی پروا عرضه مینماید!
خداوند در جای دیگر از تورات از قربانی بنی اسرائیل خشنود میشود و قربانی را غذای خود میداند و به موسی دستور میدهد که به بنی اسرائیل نحوه دقیق قربانی کردن را آموزش بدهد تا آنها در این امر خطیر اشتباه نکنند!
«خداوند این دستورات را به موسی داد تا به قوم اسرائیل ابلاغ نماید: قربانیهایی که قوم اسرائیل بر آتش به من تقدیم میکنند خوراک من است و از آنها خوشنودم. پس ترتیبی بده که این قربانیها را به موقع آورده طبق دستور من هدیه نمایند. قربانی که بر آتش به من تقدیم میکنید باید از برههای نر یک ساله و بی عیب باشد. هر روز دو تا از آنها را به عنوان قربانی سوختنی تقدیم کنند. یک بره صبح باید قربانی شود و دیگری عصر. با آنها یک کیلو آرد مرغوب که با یک لیتر روغن زیتون مخلوط شده باشد، به عنوان هدیه آردی، تقدیم شود. این است قربانی سوختنی که در کوه سینا تعیین گردید تا هر روز به عنوان عطر خوشبو بر آتش، در حضور خداوند تقدیم شود. همراه با آن، هدیه نوشیدنی نیز باید تقدیم گردد که شامل یک لیتر شراب با هر بره بوده و بایستی در قدس در حضور خداوند ریخته شود. دومین بره را عصر با همان هدیه آردی و نوشیدنی تقدیم کنند. این قربانی که بر آتش تقدیم میشود، مورد پسند خداوند خواهد بود.»[۱۴]
ادامه دارد…
[۸] کتاب هوشع، باب اول، بخش (زن و فرزندان هوشع).
[۹] کتاب حزقیال نبی، باب ۴، بخش (تصویر محاصره اورشلیم).
[۱۰] کتاب پادشاهان ۲، باب ۱۸، آیه ۲۷، بخش (آشوریها اورشلیم را محاصره میکنند). کتاب اشعیا، باب ۳۶، آیه ۱۲، بخش (آشوریها اورشلیم را محاصره میکنند.).
[۱۱] سفر پیدایش، باب ۳۲، بخش (کشتی گرفتن یعقوب در فنی ئیل).
[۱۲] کتاب خروج، باب ۴، آیات ۲۴ تا ۲۶، بخش (موسی به مصر باز میگردد.).
[۱۳] کتاب حزقیال نبی، باب ۲۳، آیات ۱ تا ۴۹، بخش (دو خواهر زناکار).
[۱۴] کتاب اعداد، باب ۲۸، آیات ۱ تا ۱۱، بخش (قربانی و هدایای روزانه)، و کتاب خروج، باب ۲۹، آیات ۳۸ تا ۴۶، بخش (هدایای روزانه)، (به کتاب لاویان، آیات ۱ تا ۱۷، بخش (قربانی سوختنی) مراجعه شود.).