یزیدیه
«یزیدیه» یا «ایزدیه» نام فرقه شیطان پرستی است که با کج فهمی عدهای از معارف دین، در درون دین اسلام شکل گرفت. شخصی به نام «شیخ عدی بن مسافر هکاری» متوفای ۵۵۵ یا ۵۵۸ هجری قمری ـ که پس از وفاتش در روستای لالیش در ۴۸ کیلومتری موصل عراق در خانقاه خود مدفون گشت ـ در قرن ششم هجری قمری شیخ این فرقه گردید و این فرقه را نظامند و ساختار یافته ساخت.[۱]
لذاست که این واژه «یزیدیه» یا «ایزدیه» و مشخصات آن از قرن ششم هجری به بعد در کتابها مشاهده میشود. پیش از این تاریخ، به آنها «داسنی، شیطان پرست و کافر» میگفتند که هم اکنون کردهای مسلمان به آنها «داسنی» میگویند. زرتشتیها به پرستندگان نیروهای طبیعی، دئیوه یسنا (دیوبنده) میگفتند و در کتاب زند اوستا این کلمه وجود دارد که با واژه «دیو» در زبان فارسی و واژه «شیدا» در آرامی و سامی مترادف است و معنی شیدادات در زند اوستا آفریده اهریمن یا آفریده شیداها میباشد و چون در اوستا واژه شیدا با «ان» جمع شده به مرور زمان در میان مردم اسمی به عنوان «شیدای بندگان» با شیدا پرستان به وجود آمده که به پرستندگان نیروهای طبیعی اطلاق میگردیده و سرانجام شیدا بندگان به «شیطان پرستان» شهرت یافتند.[۲]
زمانی که ایرانیان ایزدان را پرستش میکردند و این گروه از آریاییها تاکنون به گونهای بر آیین خود ماندهاند. هر چند آیین ایزدیه در طول تاریخ تاکنون تغییر و تحولات بسیاری را به خود دیده است و مفاهیم زیادی از ادیانی همچون اسلام و مسیحیت بدان راه یافته است.[۳]
مزدیسنی ها طبق آموزش زرتشت از روانهای پلید نمیترسیدند. و آن چه به اصطلاح امروز شیطان پرستان دو نیروی نیکوکار و بدکار را میپرستیدند و چون از نیروهای بدکار واهمه داشتند به جای آن که با ایشان درگیر شوند به ایشان قربانی پیشکش مینمودند و برای این کار سه دلیل داشتند.
ـ خود را از بد کاری ایشان دور میداشتند.
ـ در مقابل دشمنان از آنها مدد میگرفتند.
ـ بی باکان به مردم میتاختند زیرا از نیروهای طبیعی پیروی میکردند و از کار خود بهره میگرفتند و قدرتشان ادامه مییافت.
ادامه مبحث در کتاب «سایه باوران» تألیف حجه الاسلام دکتر دریاکناری
[۱] نقد اعتقادات این فرقه در بخش پایانی (فصل ششم) خواهد آمد.
[۲] در کتاب تاریخ ادیان جهان پیرامون فرقه شیطان پرستی در اسلام آمده است که زیر مجموعه دین اسلام، فرقه به وجود آمد به نام فرقه «شیطانیه»؛ نویسنده کتاب پیرامون این فرقه این گونه می نویسد: «فرقه شیطانیه: این فرقه را اعتقاد بر آن است که شیطان را خدا نیافریده و مخلوق خدا نیست، اگر بگوییم که شیطان مخلوق خدا است، پس لازم می آید که خدای تعالی به کفر کافران و معصیت عاصیان رضا داده و کمک کرده است. قوله تعالی (وَ لا یَرْضى لِعِبادِهِ الْکُفْرَ) زمر/۷ خداوند راضی به کفر بندگانش نیست و نمی پسندد. اینان معتقد به ثنویت قبل از زرتشت هستند، چون زروانیان می گفتند که زروان (زمان بیکران) حامله شد و یک جفت بچه زایید که یکی از آنها شیطان و دیگری رحمان بود و یا یکی از آنها اهریمن و دیگری اهورا بود. پس به قول زروانیان، شیطان و رحمان، هر دو زاییده یک مادر هستند و هیچ کدام خالق و مخلوق یکدیگر نیستند! فرقه شیطانیه از عقاید فرقه ثنویه پیروی می کنند.» تاریخ ادیان جهان، رضایی، عبدالعظیم، انتشارات علمی، تهران، ۱۳۵۸ ش، ج ۱، ص ۳۰۹.
[۳] کتاب جلوه های فرهنگی مذهبی استان کردستان، ص ۷۸ و ۷۹.