معروف کرخی
برقعى در مورد معروف کرخى در کتاب حقیقه العرفان مطالبى را به طور مفصل آورده است که خلاصه آن مطالب را این جا ارائه می دهیم:
«اول آن که ابن شهر آشوب و سایر ثقات بلکه خود صوفیه نقل کرده اند که پدر و مادر معروف، نصرانى بودند و معروف به دست امام رضا(ع) مسلمان شد. بنابراین در زمانى که مسلمان شد حضرت صادق(ع) در دنیا نبوده، زیرا وفات امام صادق(ع) سال تولد امام رضا(ع) می باشد پس چگونه از امام صادق(ع) نقل می کند و چگونه روایت نصرانى قبول شود.
دوم آن که بعضى گفته اند معروف از اصحاب جعفر کذاب است ممکن است روایت مزبور از جعفر کذاب باشد. زیرا جعفر و فرزند او صوفى بوده اند.
سوم آن که اگر امام صادق(ع) به او فرموده باشد ترک کن آشنایان خود را معلوم میشود مردم را به دور خود جمع می کرده و دوستان خرابى داشته و شاید اصحاب او همین صوفیه بوده اند.
چهارم آن که تمام کفر و زندقه و وحدت وجود را نصرانیان وارد اسلام کردند. ممکن است معروف نصرانى هم مسلمان شده تا عقیده حلول خدا را در عیسى به وجه بدترى میان مسلمین آورد. علامه ممقانى در جلد سیم رجال ص ۲۲۹ می گوید: صوفیه براى رواج خود او را نسبت به خود داده اند و معروف را صاحب خرقه و شولا دانسته اند و معلوم نیست معروف از صوفیه باشد چون ادعائى از خود او نقل نشده.
ـ قبر معروف در بغداد است و به اتفاق اهل تاریخ حضرت رضا(ع) بغداد نرفته، بلکه مدینه بوده و از راه بصره تحت نظر جلب به خراسان شده و شاید شیعه چون او را از اهل بدعت و مخالف ائمه دیدند او را لگدکوب کرده باشند و همان بغداد.
ـ آن که ائمه معصومین آن قدر کثرتى درب منزل ایشان نبوده که کسى پایمال شود و یا کسى دسترسى پیدا نکند چنان چه از معروف نقل کرده اند که گفته به سر من قسم بخورید و حوائج خود را از خدا بخواهید. زیرا سر خود را مدتى به درب خانه امام رضا(ع) گذاشته ام و این نقل قطعاً دروغ است.
زیرا عیون اخبار الرضا و سایر کتبى که احوال و اصحاب و خدام حضرت رضا(ع) را نوشته اند نامى از معروف نبرده اند و معلوم نیست چه کس و کجا روایت را از او نقل کرده بلکه علامه مجلسى فرموده به طور قطع که معروف کرخى دربان حضرت رضا(ع) نبوده.
ـ آن که اگر معروف دربان حضرت رضا(ع) بود مثنوى که معروف را آن همه تعریف مىکند و ردیف انبیاء می شمرد، چرا نامى از حضرت رضا(ع) نبرده که به قول شما آقا و مولاى معروف بوده. مثنوى می گوید:
چون که کرخى کرخ او را شد جرس شد خلیفه عشق و ربانى نفس
ـ آن که انس بن مالک به راستى دربان حضرت رسول(ص) بود و منافق گردید و به حال نفاق از دنیا رفت. پس دربان دروغى چه نتیجه دارد. اگر معروف اهل هدایت بود خوب بود یک حدیث از امام اخذ کند در اصول دین و یا حلال و حرام. در صورتى که یک حدیث از او نرسیده و بر فرض صحت دربانى دلیل خوبى و تشیع او نمی شود. به اضافه بر این که عده از جاسوسان مأمون مواظب حضرت رضا(ع) بودند و گاهى هم دربان بودند پس دربانى دلیل خوبى نیست.
ـ آن که صوفیان می گویند بعد از حضرت رضا(ع) او داراى خرقه قطبیت بود و حال آن که معروف چنان چه خود صوفیان نوشته اند در سال۲۰۰ فوت نموده، بنابراین معروف در زمان حیات حضرت رضا(ع) فوت شده، زیرا وفات حضرت رضا(ع) سال ۲۰۲ می باشد. بنابراین در یک زمان که دو قطب نیست به قول صوفیه و در زمان حضرت رضا(ع) معروف حق نداشته خرقه بدهد و خود را مرشد بداند. پس چرا صوفیه خرقه خود را به او می رسانند؟ اگر بگوییم بعد از امام قطب شده، جواب آن است که بعد از امام معروف زنده نبود تا قطب شود بلکه سه سال قبلاً فوت شده.»([۱])
ادامه مطلب در کتاب «سراب هدایت» تألیف دکتر دریاکناری
[۱]ـ حقیقه العرفان، ص ۸۳ الى ۸۶.