اولین خانقاه در جهان اسلام

اولین خانقاه در جهان اسلام

    اولین خانقاه برای صوفیان در جهان اسلام، توسط یک شخصیت برون دینی یعنی حاکم نصرانی در رمله شام شاخته شد! نه توسط یک مسلمان و در سرزمین وحی! عبدالرحمن جامی در نفحات الانس در این باره می نویسد:

    «هم چنین اول خانقاهی که برای صوفیان بنا کردند آن است که به رمله شام کردند، و سبب آن بود که روزی امیری ترسا به شکار رفته بود، در راه دو تن را دید از این طایفه که فراهم رسیدند دست در آغوش یکدیگر کردند و هم آنجا بنشستند و آنچه داشتند از خوردنی پیش نهادند و بخوردند. آن گاه برفتند. امیر ترسا را معامله و الفت ایشان با یکدیگر خوش آمد. یکی از ایشان را بخواند و پرسید که «آن که بود؟» گفت: «ندانم.» گفت: «ترا چه بود؟» گفت: «هیچ چیز.» گفت: «از کجا بود؟» گفت: «ندانم.» آن امیر گفت: «پس این الفت چه بود که شما را با یکدیگر بود؟» درویش گفت که: «این طریقت ماست.» گفت: «شما را جایی هست که آنجا فراهم آیید؟» گفت: «نی.» گفت: «من برای شما جایی بسازم تا با یکدیگر آنجا فراهم آیید.» پس آن خانقاه به رمله ساخت.»([۱])

    اگر در اسلام فرقى بین مسجد و خانقاه نیست مگر به تسمیه؛ چرا اولین مسجد را پیامبر اسلام(ص) در مدینه می سازد و اولین خانقاه را یک حاکم مسیحى در رمله شام؟! چرا پیامبر(ص) براى اصحاب صفه که به تعبیر صوفیه اولین گروه از صوفیان هستند جایگاهى نساخت و آن را خانقاه نام ننهاد؟! مگر مصالح مسجد النبى چقدر بود و تا چه اندازه خرج داشت؛ تا خانقاه را نتوانند بسازند؟ مصالح مسجد النبى؛ دیوارش خشت بود از خاک و گل، ستون بود از تنه درخت نخل و سقف بود از لیف و برگ درخت نخل.

    اگر ساخت و وجود خانقاه در اسلام جایز بود، پیامبر(ص) براى اصحاب صفه خانقاه می ساختند، تا این قدر اصحاب صفه که محصول سیزده سال تبلیغ پیامبر(ص) در مکه بودند، در آفتاب سوزان مدینه روز بگذرانند و شب هاى سرد کویرى مدینه را به صبح نرسانند؟!

    خانقاه معرب خانگاه، و خانقه معرب خانگه، محل اجتماع و زندگى صوفیان است. خانقاه را خورونگاه معنى کرده اند و از «خوان» و یا از خانه، به معنى مسکن و منزل گرفته اند. جمع عربى خانقاه «خوانق» است. و نیز «خانقاهات» را جمع خانقاه دانسته اند.

 

ادامه مطلب در کتاب «سراب هدایت» تألیف دکتر دریاکناری

 

[۱]ـ نفحات الانس من حضرات القدس، جامى، عبدالرحمن، ص ۲۷.

About مدیر

* در آذر ماه سال 1353 در شهر تهران به دنیا آمد. داراي مداركي چون؛ لیسانس: نجوم. ليسانس: تاريخ اسلام و نيز ليسانس فلسفه اسلامي فوق لیسانس: مذاهب اسلامی و دكترا: الهيات. * استاد رسمي حوزه علميه و دانشگاه در تهران است. * در ده‌ها موضوع به ارائه گفتمان پیرامون مباحث نقد فرق تصوف، شیطان پرستی مدرن، وهابیت و راجنشیسم«اوشو»، اكنكار، سايبابا، مهربابا، قانون جذب... در دانشگاه‌ها و مجامع علمی در سطح كشور می‌پردازد. * تاكنون بيش از 32 جلد تأليف در زمينه علوم مختلف نظیر؛ فلسفه اسلامی، تاریخ اسلامی، نجوم اسلامی، تفسیر، معارف اسلامی، کلام اسلامی، مذاهب اسلامی، مباحث اجتماعی، مباحث خانواده و تعلیم و تربیت، هیدرولوژی، ژئومورفولوژی... به زبانه‌ای فارسي و عربي داشته‌ است. * هم چنين 35 مقاله به رشته تحرير در آورده‌ام، که برخی از آنها به چاپ رسیده است. * به مدت 22 سال مشغول فعالیت‌های هنري در بخش، تهیه کنندگی و کارگردانی می‌باشد، كه مستنداتِ تدوين شده در شبکه‌های مختلف سراسري و استاني پخش گرديده است.

Check Also

دیدگاه علماء پیرامون تصوف

دیدگاه علماء پیرامون تصوف     شیخ صدوق در کتاب اعتقادات خود می‌نویسد:     «علامت حلاجیه …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

error:
رفتن به نوار ابزار