آیا میتوان یک مرجع تقلید و یا یک دین و فرقهای را به خاطر آسانتر بودن فتواها و یا آموزههای یک فرقه، نسبت به مرجع تقلید و یا فرقه دیگر انتخاب کرد؟
تمامی انتخابها و اختیارها باید طبق موازین و ملاکها باشد تا عملی عقلایی و مشروع صورت گرفته باشد. اگر انسان بخواهد بین چند مرجع تقلید یک مرجع را انتخاب کند برای این انتخاب نمیتواند به هر ملاک و معیاری دست بزند.
انتخابش باید با رعایت اعلمیت و اتقی بودن یک مرجع بر مراجع دیگر استوار باشد. نه آسانتر بودن فتواهای یک مرجع؛ که اگر مرجع تقلیدی بر اساس آسانتر بودن فتوا اختیار و یا اعراض گردد، عمل مکلف صحیح نخواهد بود. یعنی انتخاب و اختیار یک مرجع به خاطر آسانگیرتر بودنش، همانند عدم اختیار مرجع تقلید است. کسی که به خاطر تحصیل در یک شهر دور و مشکل رفت و آمدش در بخش نماز و روزه مشکل داشته باشد، نمیتواند به مرجعی که در این دو باب مشکلش را حل میکند رجوع کند تنها زمانی میتواند از مرجع خود عدول کند و به مرجع دیگر رجوع نماید که آن مرجع را از مرجع خود عالمتر و با تقواتر بداند نه آسانگیرتر. وگرنه پس از گذشت چند ماه و سال، با یافتن یک مرجع تقلید دیگر که راحتتر گرفته است، این مرجع را هم عوض خواهد کرد!
چگونه معیار و ملاک در انتخاب و اختیار مراجع اعلمیت و تقوا است، نه راحتتر بودن فتاوای آنان؛ به همان نسبت معیار و ملاک در تغییر دین و فرقه، حقانیت است نه راحتتر بودن تعالیم و آموزههای آن دین و فرقه. اگر کسی تنها به این خاطر که دینی را اختیار نماید که تکلیف کمتری از انسان میخواهد مثلاً تنها عبادت را در یک روز (آن هم یکشنبه) و در یک مکان (آن هم در کلیسا) دینش نزد خداوند پذیرفته نیست و نزد خالقش حجتی تام و تمام ندارد که ارائه دهد.
اگر فرقهای بگوید که تمام اعمال عبادی جزو ظواهر است و ظاهر آن است که چه انجام بپذیرد و چه انجام نپذیرد، تأثیری در ایمان انسان ندارد و شخص به این خاطر که دیگر هیچ عمل عبادی انجام نمیدهد وارد این فرقه شود قطعاً عذاب الهی را برای خود به ارمغان برده است. چراکه ملاک تغییر دین، کمال دین و حقانیت دین و فرقه است. اگر فرقهای و دینی برای تمامی شئونات زندگی انسان برنامه جامع و کاملی داشت و از دیگر فرق و ادیان کاملتر بود باید آن دین و فرقه را پذیرفت و اگر دین و فرقهای به تمامی شئونات زندگی انسان و جنبههای انسانی انسان توجه نکرد و با تفکر اباحی گری و لاقیدی و لا ابالی گری به زندگی نگاه کرد این دین و فرقه اگرچه تعالیمش راحتتر و آسانتر است اما قابلیت اختیار کردن را ندارد. خداوند به انسان کرامت ذاتی داده است. کسی که کرامت ذاتی دارد نباید برای راحت بودن برخی از آموزههای ادیان و فرق (و فرامین بعضی از ادیان و فرق) اعتقاداتش را پای راحتی چند روزه دنیا قربانی کند. ملاک و میزان برای انسان در انتخاب و اختیار کردن ادیان، فرق و مذاهب، دو چیز است: عقل و شرع.
عقل برای آن زمانی است که انسان، با چند دین و فرقه مواجه میشود باید با عقل خود کمال و جامعیت آنها را بسنجد و ارزیابی کند. پس از ارزیابی صحیح و دقیق فرق و ادیان، کاملترین و جامعترین را برگزیند. از آن پس ملاک و میزان عملکرد انسان شرع است و باید طبق دستورات شارع مقدس عمل کند. حال که انسان با عقل خود قبول کرد که دین اسلام و فرقه اثنی عشریه، کاملترین دین و مذهب است باید تابع شارعان این دین باشد. پس از پذیرش دین و مذهب؛ عقل مؤید شرع خواهد بود.
آنانی که با ادیان و فرق مختلف مواجه میشوند اما آن دین و فرقه کامل، جامع و حق را نمیپذیرند بلکه فرقه و دین راحتتر را انتخاب میکنند رفتار عقلایی نکردهاند و عقل خود را قربانی هوای نفس و زندگی راحت دنیایی قرار دادهاند. که هم در دنیا همواره دچار خجلت و شرمندگی نزد خود هستند زیرا از روی فطرت پاک و عقل سلیم فرقهای را اختیار نکردهاند، و هم در آخرت دچار عقاب اخروی خواهند شد.
در نتیجه نه از شخصی که مرجع تقلیدی را به خاطر آسانگیر بودن انتخاب کرده، عمل عبادیاش را میپذیرند و نه از آن شخصی که فرقهای را به خاطر راحتتر بودن احکامش آن را برگزیده است خواهند پذیرفت و دو شخص باید در پیشگاه الهی پاسخگوی عمل غیر عقلایی و غیر شرعی خود باشند.