نظرِ دینِ مقدسِ اسلام را پیرامون سؤال کردن بیان کنید؟
در دین مقدسِ اسلام، سؤال امرِ ممدوح و پسندیدهای است و همواره سؤال کننده مورد تشویق و تحسین قرار گرفته است. گاه ائمه اطهار(ع) مردم را تحریص به سؤال کردن مینمودند. امیر المؤمنین علی(ع) بارها میفرمود: (سَلُونِی قَبْلَ اَنْ تَفْقِدُونِی) (از من بپرسید قبل از آن که از میان شما بروم) کسی که معتقد به علی(ع) و راه و روش آن حضرت است باید از مسائل اعتقادی، احکام و معارف دین خود بپرسد. آن دین و یا فرقهای که به پیروان خود اجازهی پرسیدن نمیدهد بدان خاطر است که در خود ضعفِ شدید میبیند، در خود توانِ پاسخگویی را نمیبیند. انسان ذاتاً جستجوگر است و در راستای جستجوگری خود پرسش مینماید. بسیاری از علوم بشری و پیشرفت آن به برکت پرسش خوب بوده است. این که انسان از یک مسأله، سؤالی مطرح میکند و به دنبال پاسخ آن میگردد تا علمش افزوده گردد.
آن کس که میگوید به علی(ع) اعتقاد دارم تا حدی که میگوید: (علی خدا نیست اما از خدا جدا نیست) اما نه میپرسد و نه اجازهی پرسیدن را به دیگران میدهد؛ در ظاهر و زبانی به علی(ع) معتقد است اما قلباً و در باطن به راه و روش علی(ع) که میفرماید: (سَلُونِی) (از من بپرسید) اعتقادی ندارد.
در سایه سؤال است که علم انسان افزوده میگردد. چراکه فرمودهاند: (مَنْ اَحْسَنَ السُّوالَ عَلِمَ) (کسی که نیکو بپرسد عالم و آگاه خواهد شد.)
هم سؤال از علم خیزد هم جواب |
همچنان که خار و گل از خاک و آب |
پیامبر عظیم الشأن اسلام(ص) فرمودند: (الْعِلْمُ خَزَائِنَُ وَ مَفَاتِیحُهُ السُّوال) (دانش گنجینههایی است که سؤال کلید آن است.) سؤال کلید گنجینههای دانش است. با کلید باید درِ گنجینه را گشود و با سؤال باید دانش آموخت.
هم چنین فرمودند: (اِسْئَلْ تَعْلَمْ) (بپرس تا بدانی.) و نیز در روایت دیگر آمده است: (الْعِلْمُ لا یَحِلُّ مَنْعُهُ) (بازداشتن کسی از طلب علم جایز نیست.) طبق این روایت شریف از یک سو نباید کسی را که میخواهد علم بیاموزد منعش نمود و از سوی دیگر کلید علم هم سؤال معرفی شده است پس در نتیجه نباید کسی را که میپرسد منعش نمود؛ زیرا با پرسیدن است که انسان به علم دست مییابد. اما متأسفانه بعضی از فرقهها، اجازه پرسیدن را به پیروان شان نمیدهند. پرسیدن را جایز نمیدانند. هر گاه کسی از تاریخچه و احکام فرقهاش بپرسد با توبیخ مواجه میشود که حتماً معتقد نیستی که میپرسی! یعنی علی(ع) که از پیامبر(ص) میپرسید معتقد نبود؟! دنیای امروز این نوع اندیشه را به هیچ وجه قبول ندارد انسان باید و میتواند از هر چیزی و هر کسی که بخواهد بپرسد تا پاسخ سؤالات خود را دریافت نماید.
خاصیت علم آن است که یقین آور است. یعنی اگر کسی در مورد دین و فرقهاش اطلاع کافی داشته باشد قطعاً به دین و فرقهاش یقین کامل میآورد. اما اگر بدون علم حتی اگر زیاد عبادت هم بکند ارزش چندانی ندارد. در روایت آمده است که فرمودند: (نَوْمُ العَالِمِ اَفْضَلُ مِنْ عِبَادَهِ الْعَابِدِ) (خواب دانشمند از عبادت عابد بهتر است.) زیرا دانشمند با یقین و آرامش خاطر میخوابد و میداند که حیات و مماتش دست خداوند است… اما عابد در حینِ عبادت و قبل و بعد از عبادت، ممکن است دهها بار شک کند و تردید نماید و سؤال در ذهنش به وجود آید. حال اگر کسی نباشد که به سؤالش پاسخ دهد یا بزرگان فرقهاش اجازه پرسیدن را به او ندهند همیشه در این شک باقی میماند. آن مشکل فکری و عقیدتیاش هرگز حل نمیشود حتی اگر به او احترام هم بگذارند و یا از نظر مالی تأمیناش کنند اما همواره دغدغههای فکری و اعتقادیاش پا برجاست و با تردید و شک در درون یک فرقه باقی میماند تا از نظر مالی و اقتصادی به مشکل بر نخورد. این گونه عبادت همانند عبادت علی(ع) نیست. این گونه اعتقاد و سبک زندگی همانند اعتقاد علی(ع) نیست. علی(ع) از پیامبر(ص) میپرسید تا بداند و از دیگران هم میخواست که از او بپرسند تا آنها هم بدانند و با یقین در اسلام بمانند و شیعه او گردند.
دیدگاه اسلام در موردِ سؤال کردن و پرسشگری، یک دیدگاه وسیع و تأییدی است و سؤال و سؤال کنندگان با احترام مواجه میشوند؛ چون میخواهند دینشان را بهتر بشناسند.