تعریف فرقه
«فرقه» در لغت به معنای گروه، یا تعداد و یا بخشی از انسانها را میگویند. ابن منظور در لسان العرب، ذیل واژه «ف ر ق» فرقه را این گونه معنا کرده است: «الفرقهُ أی: فَرِیقٌ او طائفهٌ مِن النَّاسِ»[۱] (فرقه به معنای گروه یا طایفهای از مردم است.) اما فرقه در اصطلاح؛
«به مجموعه انسانی گفته میشود که تحت لواء یک شخص، اندیشه، کتاب… هدف مشترکی را پیرامون اعتقادات دنبال کنند.»
در تعریف اصطلاحی فرقه، حداقل سه عنصر لحاظ شده است:
۱ـ مجموعه انسانی
۲ـ رهبری و لیدر داشتن؛ خواه انسان و یا متن مقدس
۳ـ اعتقادات مشترک؛ که تمامی اعضاء فرقه به یکدیگر پیوند میدهد.
در حقیقت برای فرقه، دو شاخصه ویژه قائل شدهاند. اول آن که؛ فرقه ناظر بر گروه است. یعنی آن چیزی که فرقه را قوام میبخشد، گروه انسانی است. و ویژگی دوم که فوق العاده از اولی مهمتر است آن است که؛ فرقه، زیر مجموعه دین است. همان گونه که دین، سر مجموعه فرقه است.
هنگامی که واژه فرقه، به یک عنوانی اضافه میگردد؛ مثلاً فرقه تصوف، فرقه وهابیت، و یا فرقه شیطان پرستی… اولین سؤالی که باید به ذهن برسد این است که اگر تصوف، وهابیت و شیطان پرستی یک فرقه است زیر مجموعه کدام دین است؟ آیا شیطان پرستی، زیر مجموعه دین اسلام، یهودیت، مسیحیت یا ادیان بشری مثل بودیسم و شینتو و آیین تانتره… است؟
هارولد ترنر[۲] (۲۰۰۲ ـ ۱۹۱۱) واضع اصطلاح «جنبش های نو پدید دینی New Religious Movements = NRMs» است. او این اصطلاح را به جای واژه «کیش»[۳] که گفتهاند بار منفی دارد به کار برده است.
در واقع، فرقه و کیش هر دو انحرافیاند، اما فرقه خود را به طور ادعایی، تنها گروه دارای مشروعیت میشمارد. به عبارت دیگر؛ فرقه مدعی آن است که راه نجات و رستگاری، صرفاً توسط آن گروه ارائه میشود. اما کیش هر چند انحرافی است اما مشروعیتی پلورالیستیک را پذیرفته است. یعنی بر این امر پا فشاری نمیکند که تنها شاهراه وصول به هدف غایی است.[۴]
ادامه مبحث در کتاب «سایه باوران» تألیف حجه الاسلام دکتر دریاکناری
[۱]ـ لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۰، ص ۳۰۰، ذیل واژه «ف ر ق»، المفردات، ج ۱، ص ۶۳۲، کتاب العین، ج ۵، ص ۱۴۷.
[۲]- Harord Terner.
[۳]- Cult.
[۴]ـ شاخه بخش مشروع از یک دین است که انحرافی نیست و خود را نیز تنها راه رستگاری نمیداند بلکه همزیستی مسالمت آمیزی با دیگر شاخهها دارد.